آزمایشی

آزمایشی

آزمایشی

آزمایشی

آزمایشی
طبقه بندی موضوعی

میعادگاه منتظران(1)

دوشنبه, ۶ خرداد ۱۳۹۲، ۰۸:۳۲ ب.ظ

پرسش و پاسخ

اگر قرار باشد غیبت امام زمان علیه السلام به خاطر حکمتهای خاص الهی باشد، دعاکردن ما برای فرج چه خاصیتی دارد؟

از طرفی در دعای امام زمان علیه السلام می خوانیم که خدایا مرا جوری قرار بده که تعجیل آنچه را که تو به تاخیر انداخته ای، از تو نخواهم و تاخیر آنچه را که تو تعجیل آن را خواسته ای، چگونه در دعاها می خواهیم که در ظهور امام زمان علیه السلام تعجیل فرماید؟

«قم / فرشاد رضایی »

1. بیقین چنانکه در متن سؤال آمده است، غیبت امام زمان، علیه السلام، بر اساس اسباب و حکمتهایی صورت گرفته است که اگر چه به برخی از آنها در روایات مختلف تصریح شده، اما دانستن همه آنها در دوران ظهور آن بزرگوار ممکن نیست. (1)

از این رو اشکالی ندارد که بگوییم یکی از حکمتهای غیبت، دچار ساختن انسانها به بلایای و مشکلاتی است که باعث روی آوردن مردم به خدا و دعا کردن آنان برای فرج می شود. چنانکه در قرآن آمده است: ما انسانها را به شدائد و سختیهای روزگار مبتلا می سازیم، باشد که به درگاه ما تضرع و زاری نمایند و به دعا روی آورند. (2)

پس دعا برای فرج نه تنها منافاتی با حکمتهای غیبت ندارد، بلکه خود می تواند از زمره همین حکمتها به شمار آید.

2. دعا برای فرج امام زمان علیه السلام به عنوان یک وظیفه و تکلیف در عصر غیبت، در روایات بسیاری مورد تاکید قرار گرفته است. پیامبر اکرم، صلی الله علیه وآله، و برخی از امامان بزرگوار، علیهم السلام، به چنین دعا کردنی امر فرموده اند و حضرت ولی عصر، علیه السلام، نیز نه تنها شیعیان خود را به دعا کردن برای تعجیل فرج فرمان داده اند، بلکه کثرت دعا را از آنان خواسته اند. (3)

براستی وقتی امام زمان علیه السلام می فرماید: «برای نزدیک شدن فرج بسیار دعا کنید». آیا می توان آن را ی خاصیت خواند؟ و اصولا آیا تعبد نسبت به تکلیف مجالی برای اصرار بر کشف خواص آن باقی می گذارد؟

3. در تعبیر زیبایی از ناحیه امام زمان، علیه السلام، که در ذیل همان فراوان به دعای فرمان برای تعجیل فرج، وارد شده، کثرت دعا به خودی خود فرج و گشایش شیعیان به شمار آمده است:

 

و اکثروا الدعاء بتعجیل الفرج، فان ذلک فرجکم. (4)

این فرمان نشان می دهد که خواسته های شیعه چشم انتظار فرج، در سایه «دعا برای فرج » قابل دسترسی است. آنچه را که او در پی ظهور امام زمان، علیه السلام، می تواند بیابد، توسط دعاهای خویش نیز می تواند به دست آورد.

به عبارت دیگر امنیت ایمان، رشد اندیشه، آرامش روحی، کمالات معنوی و بهره های بی پایان دوران پس از ظهور را، به عنایت الهی می تواند در همین دوره غیبت با اتکا به «دعا برای ظهور» کسب نماید و این امر با توجه به قدرت و شیت خداوند قابل انکار نیست، زیرا او خود فرمود:

قل ما یعبا بکم ربی لولا دعاؤکم. (5)

بگو اگر دعای شما نباشد، پروردگار من به شما عنایتی نمی فرماید.

با توجه به دلالت همین آیه شریفه است که می توان گفت: عنایت و رحمت و فضل خداوند که نامحدود و بی انتها نیز می تواند باشد، به مدد دعا و خواستن از او دست یافتنی است، اگر چه دوران غیبت حضرت مهدی، علیه السلام، باشد.

4. در برخی روایات، دعا برای فرج وسیله ای برای نجات از هلاکت به شمار آمده است ،چنانکه حضرت امام حسن عسکری، علیه السلام، می فرماید:

به خدا فرزندم مهدی را غیبتی است که در آن هیچ کس از هلاکت نجات نمی یابد مگر کسی که خدای عز و جل او را بر اعتقاد نسبت به امامتش ثابت قدم بدارد، و او را نسبت به دعا برای تعجیل فرجش توفیق عنایت فرماید. (6)

بی تردید شرایط سخت دوران غیبت به گونه ای است که جز با اعتقاد محکم نسبت به امامت حضرت مهدی، علیه السلام، نمی توان بر اطاعت و تبعیت او باقی ماند و جز با دعا برای نزدیکی فرج نمی توان روح امید را در دل زنده نگه داشت و در برابر دشواریهای غیبت مقاومت نمود.

5. از دیدگاه قرآن و روایات، دعا پشتوانه ای برای زندگی و عاملی برای حرکت و پویایی در مسیر خواسته های الهی، و وسیله ای برای هم جهت ساختن نیازها و خواسته های بشری با اراده و مشیت خداوند است. با چنین نگرشی، دعا برای فرج خود نوعی تلاش در راستای موانع ظهور به شمار می رود و دعاکننده منتظر با شناختی که از حکمتهای غیبت دارد، به نوعی خودش را در مسیر از بین بردن عوامل طولانی شدن آن، به تکاپو وا می دارد.

دعا کننده برای فرج چون می داند که یکی از عوامل غیبت آماده نبودن شرایط برای حکومت جهانی آن بزرگوار است، می کوشد تا در حد توان خویش در ایجاد چنین زمینه ای مؤثر باشد و زمانی که تحقق آنرا از عهده خویش و امثال خویش خارج می یابد، به رحمت واسعه خداوند امیدوار می ماند.

و چنین است عکس العمل او در برابر خوف امام زمان، علیه السلام، از کشته شدن که به عنوان عملی دیگر در پیدایش و استمرار غیبت به شمار می آید. دعاکننده برای فرج تا آنجا که می تواند با شناساندن امام زمان، علیه السلام، و ایجاد محبوبیت نسبت به او و برانگیزاندن شوق نسبت به قیام و جلوه های ظهور آن بزرگوار در بین مردم، می کوشد تا به میزان توانایی خود این عامل را کم تاثیر سازد، چنانکه نسبت به هر عامل دیگر نیز چنین جهت گیری و تلاشی در مورد او صادق است. و این خود والاترین و تعیین کننده ترین خاصیت برای دعای فرج است.

6. در جواب به قسمت دوم سؤال باید گفت:

آنچه در متن دعای شریف مورد نظر آمده و به احتمال قوی از ناحیه مقدسه امام زمان، علیه السلام، روایت شده است، (7) متضمن نکته ای تربیتی و پیامی آموزشی است که همان تسلیم بودن در برابر خواسته خدای تبارک و تعالی است. اما این تسلیم بودن هرگز منافاتی با دعا کردن ندارد، چون دعا کردن به خودی خود امری مطلوب است و در آیات شریفه و روایات فراوان بر آن تاکید شده است. چنانکه پیامبر، صلی الله علیه وآله، فرمود:

هیچ چیز نزد خدا گرامی تر از دعا نیست. (8)

و فرمود:

از فضل خدا درخواست کنید; زیرا خداوند دوست می دارد که مورد طلب و درخواست قرار گیرد و بالاترین عبادت انتظار فرج است. (9)

وقتی که انتظار فرج والاترین نوع عبادت به شمار می آید، و دعا کردن برای فرج، زیباترین جلوه انتظار به حساب می رود، و اصل دعا گرامی ترین و محبوبترین چیزها در نزد خدا است، چه منافاتی پدید می آید اگر شیعه چشم انتظار، برای نزدیک شدن ظهور امام زمان، علیه السلام، دعا کند و در عین حال نهایت تسلیم در برابر اراده خدا را داشته باشد و به آنچه که او می پسندد، رضایت کامل نشان دهد؟

آیا در چنین دعا کردنی، جز نزدیک شدن به مقام بندگی خدا و سر سپردن به خواست او هدف دیگری وجود دارد؟

7. تاثیر دعا در تغییر دادن تقدیرات و قضای الهی، غیر قابل انکار است، چنانکه در روایات پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله، آمده است:

اکثر من الدعاء، فان الدعاء یرد القضاء. (10)

زیاد دعا کن، زیرا دعا قضای الهی را باز می گرداند.

الدعاء یرد البلاء. (11)

دعا بلای الهی را بر می گرداند.

لا یرد القدر الا الدعاء. (12)

تقدیر الهی را چیزی جز دعا تغییر نمی دهد.

امام صادق، علیه السلام، فرمودند:

خداوند عذابی طولانی به مدت چهارصد سال بر بنی اسرائیل مقرر داشت. هنگامی که عذاب بر بنی اسرائیل طولانی گشت، ناله زدند و تا چهل روز به درگاه خداوند گریه و زاری نمودند. خداوند به حضرت موسی و هارون، علیهماالسلام، وحی فرمود تا آنان را از بلای فرعون برهانند و یکصد و هفتاد سال عذاب را از آنان برداشت.

بدین گونه شما شیعیان نیز اگر چنین ناله و گریه کنید خداوند فرج ما را نزدیک خواهد فرمود، و اما اگر چنین نکنید امر فرج تا نهایت زمان مقرر شده اش به تاخیر خواهد افتاد. (13)

با توجه به چنین روایاتی، شیعه منتظر در عین تسلیم به خواست خدا، با دعای خویش نسبت به تعجیل فرج، از آفریدگار خویش می خواهد که در تقدیر و قضای خویش نسبت به ظهور آن عدالت موعود تغییری ایجاد فرماید و به لطف و نایت خود بلای غیبت امام زمان، علیه السلام، را مرتفع گرداند.

8. در اینجا مناسب است کلام مرحوم سید محمد تقی موسوی اصفهانی را که در ذیل برخی روایات مربوط به علائم ظهور آمده است، نقل نماییم تا عدم منافات بین دعا کردن و تسلیم ارده خدا بودن ظاهرتر گردد:

ظهور مولای ما امام زمان، علیه السلام، از اموری است که در اثر برخی عوامل قابل تقدیم و تاخیر است. از جمله اسباب و عواملی که باعث تقدیم ظهور و نزدیک شدن فرج می باشد، اهتمام مؤمنین به دعا برای امام زمان، علیه السلام، و درخواست تعجیل فرج او از خداوند قادر متعال است.

ممکن است برخی جاهلان، جلو افتادن امر ظهور امام زمان، علیه السلام، در اثر دعا را بعید بشمارند و عدم وقوع آنرا در پی این همه دعاهای اهل ایمان در هر زمان و مکان دستاویز ادعای خویش قرار دهند.

اما چنین استبعادی ضعیف و ناآگاهانه است، زیرا هیچ بعدی ندارد که در علم خدای سبحان برای ظهور امام زمان، علیه السلام، دو وقت مقرر شده باشد که یکی نزدیک و دیگری دور باشد و ظهور در زمان نزدیکتر مشروط بتلاش مؤمنین و همت آنان در زیاد دعا کردن برای تعجیل فرج و نزدیک شدن ظهور قرار داده شده باشد. و این است معنای اینکه ظهور امام زمان علیه السلام از «امور بدایی » است که قابلیت تقدیم و تاخیر دارند. (14)

9. قابل تامل است که در همین دعای شریفی که جمع بین دعا و حالت تسلیم محل سؤال قرار گرفته در فاصله ای کمتر از بیست سطر هر دو مضمون با هم آمده است. ابتدا می خوانیم:

خدایا مرا بر اطاعت ولی امرت ثابت قدم بدار که از دیدگان مردم نهان داشته ای و به اذن تو از بین آفریدگانت غایب گشتی و امر تو را انتظار می کشد...

خدایا تو خود بدون آنکه کسی تو را بیاگاهاند به وقتی که به ولی خویش اجازه ظهور و بروز و بیرون آمدن از پرده غیبت عنایت می کنی و بدین وسیله امر او را اصلاح می فرمایی، آگاه می باشی. پس مرا صبر و استقامت بر آن عنایت فرما به گونه ای که تعجیل آنچه را که تو به تاخیر انداخته ای، و تاخیر آنچه را که تو در آن تعجیل روا داشته ای، دوست نداشته باشم. و آنچه را که تو پوشانده ای آشکار نسازم و از آنچه تو کتمان فرموده ای جستجو ننمایم و در تدبیر تو با تو به خالفت بر نخیزم و نگویم: چرا و چگونه است؟ و چه شده که ولی امر علیه السلام ظهور نمی نماید با اینکه دنیا از ظلم و جور پر شده است. - خدایا مرا به گونه ای قرار بده - که همه امورم را به تو واگذار نمایم. (15)

پس از چند سطر که آن هم درباره دعا برای دیدار و توفیق خدمت به آستان امام زمان، علیه السلام، و دعا برای سلامت و امنیت اوست، می خوانیم:

خداوندا در فرج امام زمان، علیه السلام، تعجیل فرما و او را به نصرت خویش تایید نما. (16)

این مطلب نشان می دهد که نه تنها منافاتی بین این دو فراز دعا وجود ندارد، بلکه نوعی همخوانی و همراهی بین آنان وجود دارد که از سویی بیانگر لزوم سر سپاری محض به اراده حکیمانه خدا در عین اهتمام به دعاست، و از دیگر سوی امیدواری به تاخیر دعا در انگیزش لطف خدا و تغییر رحیمانه اراده او است.

پی نوشتها:

1. امام صادق، علیه السلام می فرماید: « ان وجه الحکمة فی ذلک لا ینکشف الا بعد ظهوره; شیخ صدوق، کمال الدین، ج 2، ص 482.

2. «فاخذناهم بالباساء و الضراء لعلهم یتضرعون »، سوره انعام(6)، آیه 42.

3. «اکثروا الدعاء بتعجیل الفرج ». حضرت مهدی علیه السلام - در توقیع مبارک خطاب به اسحاق بن یعقوب. شیخ صدوق، همان، ج 2، ص 485.

4. همان.

5. سوره فرقان (25)، آیه 77.

6. «و الله لیغیبن غیبة لا ینجو فیها من الهلکة الا من ثبته الله عز و جل علی القول بامامته و وفقه - فیها - للدعاء بتعجیل فرجه. شیخ صدوق، همان، ج 2، ص 384.

7. این دعا که با «اللهم عرفنی نفسک...» شروع می شود، توسط شیخ عثمان بن سعید عمروی - نائب خاص امام زمان، علیه السلام - نقل شده و روایت کنندگان آن شخصیتهایی همچون شیخ صدوق و شیخ طوسی می باشند. ر.ک: شیخ صدوق، همان، ص 512; مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج 53، ص 187، و مفاتیح الجنان، بخش دعا در زمان غیبت.

8. «لیس شی ء اکرم عند الله من الدعاء» نهج الفصاحة، ص 507، ح 2400.

9. «سلوا الله من فضله فان الله یحب ان یسال و افضل العبادة انتظار الفرج ». همان، ص 370، حدیث 1740.

10. همان، ص 84، حدیث 446.

11. همان، ص 332، حدیث 1590.

12. همان، ص 124، حدیث 624.

13. اصفهانی، محمدتقی، مکیال المکارم، محمد تقی اصفهانی، ج 1، ص 382.

14. همان، ج 1، ص 392.

15 و16. «... و ثبتنی علی طاعة ولی امرک الذی سترته عن خلقک، فباذنک غاب عن بریتک، و امرک ینتظر و انت العالم غیر معلم بالوقت الذی فیه صلاح امر ولیک فی الاذن له باظهار امره و کشف ستره، فصبرنی علی ذلک حتی لا احب تعجیل ما اخرت و لا تاخیر ما عجلت و لا اکشف عما سترته، و لا ابحث عما کتمته و لا انازعک فی تدبیرک و لا اقول: لم و کیف؟ و ما بال ولی الامر لا یظهر؟ و قد امتلات الارض من الجور و افوض اموری کلها الیک... اللهم عجل فرجه و ایده بالنصر».

  • نام نام خانوادگی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی